حوزه های علمیه که همواره و در هر زمانی متناسب با نیازهای جامعه خویش، بهه پاسهو و یی مسهال و مووهوعاجامعه مؤمنانه مشغول بوده اند، در بستر انقلاب اسلامی، باید مأموریتی مضاعف یافتهه و دانهش هها ی حهوزو ی را درراستای اداره مطلوب جامعه اسلامی به کار گیرند. تحقق ایه ن امهر وهمن ا ینکهه مسهتل م ملاح هه وهوابط ی ماننهدن ام وارگه ی « و » ...
بیشتر
حوزه های علمیه که همواره و در هر زمانی متناسب با نیازهای جامعه خویش، بهه پاسهو و یی مسهال و مووهوعاجامعه مؤمنانه مشغول بوده اند، در بستر انقلاب اسلامی، باید مأموریتی مضاعف یافتهه و دانهش هها ی حهوزو ی را درراستای اداره مطلوب جامعه اسلامی به کار گیرند. تحقق ایه ن امهر وهمن ا ینکهه مسهتل م ملاح هه وهوابط ی ماننهدن ام وارگه ی « و » روزآمدی و ملاح ه شرایط زمانه در استنباط « ،» کارآمدسازی دانش ها « ،» پویایی روش این علوم «در توسعه علوم حوزوی به من ور وصول به حوزه تراز انقلاب اسهت، با یه د ،» دانش های حوزوی به غرض اداره جامعهراهکارهایی را در توسعه علوم حوزوی به این تراز، مد ن ر قهرار دههد کهه از آن م یه ان مه ی تهوان بهه امهور ی ماننهدایجاد دامنه سیاسی، اجتماعی، حکومتی برای علوم « ،» بازتولید علوم حوزوی در راستای اداره مطلوب ن ام اسلامی «فراگیرشدن رویکهرد فقهه حکهومت ی در درس هها ی « و » پاسو ویی به نیازهای همهجانبه ن ام اسلامی « ،» حوزویاشاره کرد. این تحقیق درصدد است با تأکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای و بر اساس روش توصه یفی و » حوزویتحلی ، شاخص ها، ووابط و راهکارهای وصول علوم حوزوی به تراز مطلوب انقلاب اسلامی را مد ن ر قرار دهد.
حوزه علمیه به عنوان نهادی پیشرو و پیشگام در تعلیم و تربیت اسلامی شناخته میشود. پیشینه حوزههای علمیه از صدر اسلام بهمنظور «تعلیم و تربیت» و به نوعی راهبری جامعه مسلمین در شناخت بهتر دین و عمل به آن شکل گرفته است که به مرور، این نقش بهخصوص با وقوع انقلاب اسلامی در عرصه گستردهتری افزایش یافته است. حوزه علمیه جزء ...
بیشتر
حوزه علمیه به عنوان نهادی پیشرو و پیشگام در تعلیم و تربیت اسلامی شناخته میشود. پیشینه حوزههای علمیه از صدر اسلام بهمنظور «تعلیم و تربیت» و به نوعی راهبری جامعه مسلمین در شناخت بهتر دین و عمل به آن شکل گرفته است که به مرور، این نقش بهخصوص با وقوع انقلاب اسلامی در عرصه گستردهتری افزایش یافته است. حوزه علمیه جزء نهادهای تأثیرگذار در جامعه اسلامی ایران است؛ بنابراین، انتظار میرود نقشی تمدنساز داشته باشد که با توجه به افزایش مسئولیتهای حوزه علمیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، باید این نهاد به صورت انقلابی وارد کارزار شود و علاوه بر نقش تعلمی، به سمت تعلیم، اخلاق و نیز علمگرایی حرکت کرده و برای رسیدن به این امر راهبردهایی را ارائه دهد. اگر اینگونه عمل نکند، دچار اضمحلال خواهد شد؛ زیرا بشر بعد از انسانمحوری (اومانیسم) به یک خلأ فکری و عقیدتی دچار شده و این امر فرصتهایی را برای حوزههای علمیه فراهم کرده است. پرسش اصلی مقاله این است که حوزه انقلابی چه شرایطی باید داشته باشد که برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی و راهبری آن مهم است؟ در پاسخ میتوان گفت حوزه انقلابی به عنوان نهادی مهم و ریشهدار در اسلام و ایران که خاستگاه انقلاب اسلامی ایران بوده و نیز خلائی که بشر انسانمحور با آن مواجه است، میتواند با مثلث علم، اخلاق و عمل انقلابی وارد شود و برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی راهبردهایی را ارائه دهد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری مطالب، کتابخانهای و اسنادی بوده است.
بیشک حوزههای علمیه به میزان خصلتهای ذاتی و کارکرد اصلی خود حامی نظامهای اسلامی بوده و هستند، و نقش مراجع، طلاب و روحانیت، در سدۀ گذشته به ویژه انقلاب اسلامی، نقشی آوانگارد و پیشرو بوده است، بعد از ایده مقام معظم رهبری در خصوص حوزههای علمیه مبنی بر انقلابیبودن، این تحقیق بدنبال رصد عوامل حفظ روحیه انقلابیگری در کنار کارکرد ...
بیشتر
بیشک حوزههای علمیه به میزان خصلتهای ذاتی و کارکرد اصلی خود حامی نظامهای اسلامی بوده و هستند، و نقش مراجع، طلاب و روحانیت، در سدۀ گذشته به ویژه انقلاب اسلامی، نقشی آوانگارد و پیشرو بوده است، بعد از ایده مقام معظم رهبری در خصوص حوزههای علمیه مبنی بر انقلابیبودن، این تحقیق بدنبال رصد عوامل حفظ روحیه انقلابیگری در کنار کارکرد حفظ، حمایت و انتقاد سازنده از نظام اسلامی ایران است. از نظر مقام معظم رهبری «نسبت روحانیت با نظام اسلامی، نسبت حمایت و نصیحت است». طبعاً این امر، مستلزم گفتمان انقلابی و عملیاتی است تا در فرایندی مقبول و سنجیده، جلوی پویشهای خطرناکی که به انقلابزدایی از حوزههای علمیه میانجامد، گرفته شود و عوامل حفظ روحیه انقلابی که سرچشمهای متعالی مانند اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دارد، نیز تبیین شود. به دلیل اینکه موضوع پژوهش حاضر حوزه انقلابی و مسئله حفظ نظام است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی گزینههای اساسی و بنیادی برای نظارت و حمایت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در سه مؤلفه فرهنگ، اقتصاد و سیاست در نظر گرفته شده است که در مجموع به شش خصلت مهم حوزه انقلابی از جمله روزآمدی در فرهنگ اسلامی، ترویج فرهنگ تعاملی وگفتوگو، روحیه فقرستیزی، روحیه حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، خلاقیت و تفکر سیستمی در سیاست و سرانجام مروج مشارکت سیاسی رقابتی پرداخته شده است. البته در هر محور، ابتدا به ویژگی خصلتهای حوزه انقلابی و سپس، به نقش نظارتی و آنگاه به پیامد و تأثیر مثبت و منفی این خصلتهای حوزه انقلابی اشاره شده است.
عقلانیت حوزه انقلابی از پیوند وثیق حوزه با نظام اسلامی شکل گرفته است. مهمترین شاخصههای این عقلانیت در نقش تولیدی بهروز و متناسب با نیاز در دستگاه معرفتی و ظرفیت اجتهادی حوزه عبارتاند از قدرت آیندهنگری در چارچوب منظومه فلسفه سیاسی اسلام، توانایی حل تعارضات درونی و تزاحمات خارجی، آزاداندیشی دینی و رهایی از تعصب، تحجر، تصلب ...
بیشتر
عقلانیت حوزه انقلابی از پیوند وثیق حوزه با نظام اسلامی شکل گرفته است. مهمترین شاخصههای این عقلانیت در نقش تولیدی بهروز و متناسب با نیاز در دستگاه معرفتی و ظرفیت اجتهادی حوزه عبارتاند از قدرت آیندهنگری در چارچوب منظومه فلسفه سیاسی اسلام، توانایی حل تعارضات درونی و تزاحمات خارجی، آزاداندیشی دینی و رهایی از تعصب، تحجر، تصلب و قشریگری و واپسگرایی و مدیریت حل بحرانها و عبور از گسلها و گسستهای فکری و سیاسی، و تحکیم وفاداریها و ساماندادن به التزامات فکری و اعتقادی. این شاخصهها، سبب پویایی و پایایی حوزه در عرصه حیات سیاسی شده است. چالشهایی که باعث دورشدن حوزه از آزاداندیشی دینی، ایجاد تعصب و تحجر، ناکارآمدی و انسدادهای فکری، و فقدان آیندهنگری و خدشه در وفاداری سیاسی میشود، به عنوان مهمترین آسیبهای تفکر سیاسی حوزه انقلابی تلقی میشوند.
با توجه به اینکه روحانیت در حوزه علمیه ایران نسبت به نظام سیاسی پهلوی، بهطور کلی سه رویکرد اصلاحگری، انقلابیگری و محافظهگری/ سنتی داشته است، و از آنجا که انقلاب اسلامی، روحانیت را به صورت بارزی به دو طیفِ روحانیت انقلابی و روحانیت غیرانقلابی تقسیم کرده است، هدف مقاله حاضر شناساندن نقاط قوت و ضعف رویکرد انقلابی از میان ...
بیشتر
با توجه به اینکه روحانیت در حوزه علمیه ایران نسبت به نظام سیاسی پهلوی، بهطور کلی سه رویکرد اصلاحگری، انقلابیگری و محافظهگری/ سنتی داشته است، و از آنجا که انقلاب اسلامی، روحانیت را به صورت بارزی به دو طیفِ روحانیت انقلابی و روحانیت غیرانقلابی تقسیم کرده است، هدف مقاله حاضر شناساندن نقاط قوت و ضعف رویکرد انقلابی از میان رویکردهای سهگانه روحانیت؛ نسبت به تغییراتِ سیاسی، اجتماعی در دوران جمهوری اسلامی ایران بوده است. برای دستیابی به چنین هدفی پرسشهای اصلی تحقیق این است که عکسالعملهای روحانیون انقلابی نسبت به تغییرات سیاسی و اجتماعی چگونه بوده و رویکرد انقلابی در این 38 سالِ استقرار جمهوری اسلامی ایران، چه جایگاهی را در تجدید بنای محیط اجتماعی و انسانی جدید به خود اختصاص داده است؟ مدعای نویسنده این است که رویکرد انقلابی نتوانسته است به اهداف و آرمانهای اجتماعی و سیاسی خود دست یابد، چون از سویی «نه» قادر بوده از سایه سنگین رویکرد سنتی رهایی یابد و «نه» از رویکرد اصلاحی بهرهمند شود و از سوی دیگر، به دلیل ضعف درونی خود نتوانسته است تغییرات مورد نظرش را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عملی کند؛ چون در تفکیک میان دو «من»، یعنی منِ انقلابی و منِ حامی نظام سیاسی دچار مشکل خواهد بود، چون آنچه «منِ» انقلابی روحانیت از او میخواهد با آنچه «منِ» حامی نظام سیاسی جمهوری اسلامی از او میخواهد میتواند دو چیز باشد که گاهی نیز به تعارض منجر میشوند و تفکیک این دو «من» کاری بسیار دشوار است. نویسنده تلاش کرده است با روش انتقادی و با رویکرد جامعهشناسی سیاسی به مسئله انقلابیگری حوزویان و مسائل مرتبط با آن به عنوان پدیدهای اجتماعی بپردازد. دستاورد و نتایج این مقاله را میتوان برای پژوهشهای بنیادی و کاربردی مرتبط با روحانیت بهره برد.
بازسازی هویت ملی در همه کشورها برای نیل به توسعه ضروری و لازم است. در تاریخ ایران سه منبع هویتساز شامل سنتی - ایرانی، مدرن و مذهبی بوده است. حال این پرسشها مطرح است که جمهوری اسلامی ایران چالشهای تعدد منابع هویت را در ایجاد هویت ملی جدید چگونه حل کرده است؟ نقش حوزههای علمیه در شکلدهی هویت ملی پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ ...
بیشتر
بازسازی هویت ملی در همه کشورها برای نیل به توسعه ضروری و لازم است. در تاریخ ایران سه منبع هویتساز شامل سنتی - ایرانی، مدرن و مذهبی بوده است. حال این پرسشها مطرح است که جمهوری اسلامی ایران چالشهای تعدد منابع هویت را در ایجاد هویت ملی جدید چگونه حل کرده است؟ نقش حوزههای علمیه در شکلدهی هویت ملی پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ فقدان اجماع نظر در این زمینه باعث شکلگیری بحران هویت و در نتیجه، ظهور موانعی در مسیر توسعه شده است. در پژوهش حاضر، فرض بر این است که هویت ملی، سیال و تغییرپذیر است وگفتوگو در فضای آزاد در تأسیس هویت ملی و پذیرفتن روشهای دموکراتیک در جذب عناصر مشترک یا مناسب با هویتهای دیگر، این مشکل را حل میکند. حوزههای علمیه به عنوان حاملان انقلاب و مهمترین عامل هویتبخش انقلابی، میتوانند در تکوین هویت ملی و اسلامی نقش عمده را ایفا کنند و هویت ملی را بر اساس الگوی اسلامی - ایرانی، در چنین فضایی به اقناع عمومی درآورند، اما در عمل، عدم ایفای چنین نقشی، باعث بهوجودآمدن چالشهای عملی در جامعه شده است. در انجامدادن این پژوهش روش توصیفی - تحلیلی بهکار گرفته شده است.
حوزههای علمیه تحققبخش فلسفه بعثت انبیا و بهمنظور شناخت، تبیین، تبلیغ و پاسداری از اسلام تأسیس شدهاند و میتوان هدایت انسانها و جوامع و در نهایت، پیدایش تمدن اسلامی را از غایات آنها برشمرد. از آنجا که دستیابی به اهداف یادشده با علوم انسانی سکولار میسر نیست، تولید علوم انسانی اسلامی از وظایف درجه اول حوزههای علمیه به شمار ...
بیشتر
حوزههای علمیه تحققبخش فلسفه بعثت انبیا و بهمنظور شناخت، تبیین، تبلیغ و پاسداری از اسلام تأسیس شدهاند و میتوان هدایت انسانها و جوامع و در نهایت، پیدایش تمدن اسلامی را از غایات آنها برشمرد. از آنجا که دستیابی به اهداف یادشده با علوم انسانی سکولار میسر نیست، تولید علوم انسانی اسلامی از وظایف درجه اول حوزههای علمیه به شمار میرود. نوشتار حاضر ضمن توجه به ضرورت تحول در علوم انسانی، دستیابی به علوم انسانی مطلوب را به طی سه گام از سوی حوزه و حوزویان منوط کرده است. این سه گام عبارتاند از: الف)آسیبشناسی و نقد علوم انسانی رایج و متداول؛ ب) تولید متون نظری لازم درباره پیراانگارههای علوم انسانی اسلامی؛ ج) اشراب تعالیم و آموزههای دینی در عناصر و مؤلفههای علوم انسانی.
تمدن نوین اسلامی در حقیقت راهبرد کلانی است که در عمق بیداری و حرکتهای اسلامی، بهویژه انقلاب اسلامی قرار دارد و برپایی این تمدن با همه ابعاد و زوایا در ظرفیت جهان اسلام و در صلاحیت اندیشه ناب اسلامی وجود دارد. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که حوزه علمیه چه نقشی در شکلگیری و پویایی تمدن نوین اسلامی دارد؟ مفروض مقاله این است ...
بیشتر
تمدن نوین اسلامی در حقیقت راهبرد کلانی است که در عمق بیداری و حرکتهای اسلامی، بهویژه انقلاب اسلامی قرار دارد و برپایی این تمدن با همه ابعاد و زوایا در ظرفیت جهان اسلام و در صلاحیت اندیشه ناب اسلامی وجود دارد. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که حوزه علمیه چه نقشی در شکلگیری و پویایی تمدن نوین اسلامی دارد؟ مفروض مقاله این است که مهندسی تمدن نوین اسلامی و تربیت مدیران و کارگزاران آن، وظیفه حوزه علمیه است. به عبارت دیگر، حوزه انقلابی و چشمانداز پیش رو، تحقق تمدن نوین اسلامی است که بدون نقشآفرینی حوزه علمیه تحقق آن امکانپذیر نیست. مهمترین نقش حوزه علمیه در تحقق تمدن نوین اسلامی که در این پژوهش به دست آمده است، عبارتاند از: 1. تبیین نظری و کارآمد چارچوبها، اهداف و الگوهای ناظر به تمدن نوین اسلامی، که بر اساس آن تحققش نیازمند یک منظومه معرفتی است که در مرکز آن منظومه، معارف اسلامی قرار دارد؛ 2. زمینهسازی ظهور حضرت مهدی (عج)؛ 3. ظرفیتسازی و پرورش نیروهای کارآمد متناسب با رسالت انقلابی که از دیگر الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی است. از این رو، ایجاد تمدن نوین اسلامی و در نتیجه استحاله فرهنگ مادی غرب درون تمدن اسلامی در گرو حل رابطه بین اسلامیت و تمدن، جامعه و دولت اسلامی است که بیتردید این مسئله از طریق حوزههای علمیه و به شرط انقلابیماندن حوزه و حکومت حل خواهد شد.