کشف علل جنگ در راستای درک بهتر و در صورت امکان جلوگیری از وقوع آن، یکی از عوامل پیشبرنده دانش روابط بینالمللی است. رفتار هژمون و دولتخواهان هژمونی، دستمایه اصلی نظریههای هژمونیک روابط بینالمللی برای درک بهتر جنگهای هژمونیک، به ویژه جنگهایی که میان هژمون مسلط و دولت چالشگر خواستار هژمونی است. در این راستا، هدف اصلی مقاله ...
بیشتر
کشف علل جنگ در راستای درک بهتر و در صورت امکان جلوگیری از وقوع آن، یکی از عوامل پیشبرنده دانش روابط بینالمللی است. رفتار هژمون و دولتخواهان هژمونی، دستمایه اصلی نظریههای هژمونیک روابط بینالمللی برای درک بهتر جنگهای هژمونیک، به ویژه جنگهایی که میان هژمون مسلط و دولت چالشگر خواستار هژمونی است. در این راستا، هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی و نقد نظریات هژمونیک روابط بینالمللی پیرامون جنگ عراق در سال 2003 برمبنای رفتار هژمون یا دولتخواهان هژمونی با تأکید بر تأثیر رفتار ایالات متحده در جایگاه هژمون است. روش پژوهش مطالعه کتابخانهای و به صورت توصیفی تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، هژمون جهانی و به طور خاص آمریکا، به دلیل فقدان گروه مرجعی از هژمونها که پذیرش منزلت هژمون در آن به صورت کامل، متقابل و مسالمتآمیز صورت پذیرد، دو گزینه پیش رو دارد: نخست اینکه هژمون برای اعمال بیشترین میزان نفوذ، اقتدار و رهبری میتواند از طریق اقدامات مسالمتآمیز مانند ترویج هنجارهای جدید و اعمال رهبری مشروع مبتنی بر معیارهای پذیرفتهشده از سوی دیگران عمل کند، یا در مسیری بسیار متفاوت به روش سنتی پیروزی در یک جنگ بزرگ یا توسل به زور در ابعاد محدود روی آورد. هرگاه وزن گزینه توسل به زور در سیاستگذاریهای هژمون بیشتر شود، شرایط احتمالی منجر به جنگ با احتمال بالاتری پدید خواهند آمد.